کلمات تخصصی فیلمبرداری، عکاسی و تدوین (به ترتیب حروف الفبای انگلیسی)

A
Aperture (دیافراگم): اندازه گشودگی لنز که میزان نور ورودی به سنسور را کنترل میکند.
Ambient Light (نور محیطی): نوری که به طور طبیعی یا از منابع موجود در محیط میآید.
Aspect Ratio (نسبت تصویر): نسبت عرض به ارتفاع تصویر، مانند 16:9 یا 4:3.
Automatic Exposure (نوردهی خودکار): سیستمی که تنظیمات نوردهی دوربین را به طور خودکار تعیین میکند.
Autofocus (فوکوس خودکار): سیستمی که به طور خودکار فاصله کانونی لنز را تنظیم میکند.
Angle of View (زاویه دید): محدودهای از صحنه که توسط لنز دوربین قابل مشاهده است.
Action Cut (کات اکشن): برش در تدوین که به سرعت در هنگام حرکت شخصیتها انجام میشود.
Audio Sync (همزمانسازی صدا): فرآیند هماهنگ کردن صدای ضبط شده با تصویر.
Auto White Balance (تعادل رنگ سفید خودکار): تنظیمات خودکار دوربین برای تصحیح رنگهای نادرست در نورهای مختلف.
Anchor Point (نقطه لنگر): نقطهای که در آن تصویر یا شیء در ویرایشگر ثابت میماند.
B
Bokeh (بوکه): افکت تار شدن نورهای پسزمینه در عمق میدان کم.
Backlight (نور پشت): نوری که از پشت سوژه میآید و معمولاً برای ایجاد جداسازی از پسزمینه استفاده میشود.
Boom Mic (میکروفون بوم): میکروفونی که بر روی یک بازوی متحرک نصب میشود و برای ضبط صدا در فیلمها استفاده میشود.
B-Roll (بیرول): نماهای تکمیلی برای پوشش دادن به صحنههای اصلی یا تقویت روایت.
Bounce Light (نور بازتابی): نوری که از سطحی انعکاس یافته و به سوژه میرسد.
Black & White (سیاه و سفید): فرآیند تبدیل تصاویر رنگی به تصاویری که فقط از سایهها و تونهای خاکستری استفاده میکنند.
Bitrate (بیتریت): میزان دادههای انتقالی در ویدیوها یا تصاویر که بر کیفیت تصویر یا صدا تأثیر میگذارد.
Blocking (بلاکینگ): فرآیند تنظیم حرکات بازیگران و دوربین در صحنه.
Blur (بلور): افکت تاری که معمولاً به دلیل حرکت یا عمق میدان کم ایجاد میشود.
Balanced Light (نور متعادل): استفاده از نورهای مختلف برای ایجاد یک تصویر طبیعی و متوازن.
C
Chroma Key (کرومای کی): تکنیک استفاده از پسزمینه سبز یا آبی برای حذف آن و جایگزینی با تصویر دیگر.
Color Grading (اصلاح رنگ): فرآیند تنظیم و اصلاح رنگهای تصویر برای بهبود ظاهر یا خلق حالوهوای خاص.
Compression (فشردهسازی): کاهش حجم دادهها برای ذخیره یا انتقال بهتر تصاویر و ویدیوها.
Contrast (کنتراست): تفاوت بین روشنترین و تاریکترین بخشهای تصویر.
Clipping (کلیپینگ): از دست دادن جزئیات در بخشهای خیلی روشن یا تاریک تصویر.
Composition (ترکیببندی): چیدمان عناصر مختلف در کادر به منظور ایجاد تصویری جذاب و متعادل.
Continuous Lighting (نور مداوم): نوری که به طور ثابت و مداوم از یک منبع تامین میشود.
Cutaway (کات اوی): نمایی که به طور موقت صحنه اصلی را ترک میکند و سپس دوباره به آن باز میگردد.
Color Temperature (دما رنگ): درجه حرارت رنگ نور که به دمای کلوین (Kelvin) اندازهگیری میشود.
Cinematography (فیلمبرداری): هنر و علم ضبط تصاویر متحرک با استفاده از دوربینهای فیلمبرداری.
D
Depth of Field (عمق میدان): میزان وضوح در پیشزمینه و پسزمینه یک تصویر.
Diffuser (دیفیوزر): وسیلهای برای پخش و نرم کردن نور.
Dutch Angle (زاویه کج): نمایی که دوربین به طور مورب قرار میگیرد تا حس بیثباتی ایجاد کند.
Dynamic Range (محدوده دینامیکی): تفاوت بین روشنترین و تاریکترین جزئیات یک تصویر که یک دوربین قادر به ضبط آن است.
Day for Night (روز برای شب): تکنیک فیلمبرداری که در آن صحنههای روز به طریقی شبیه به شب به نظر میرسند.
Drive (دور موتور): سرعت چرخش دیافراگم و یا فیلتر در طول فرآیند ضبط.
Documentary (مستند): فیلمی که واقعیتها و رویدادهای واقعی را ثبت و روایت میکند.
Dolly Shot (شات دالی): شاتهایی که از یک وسیله متحرک (دالی) گرفته میشود که دوربین را به سمت یا از سوژه حرکت میدهد.
Directorial Vision (دیدگاه کارگردان): نگرش و اهداف هنری که کارگردان برای پروژه در نظر میگیرد.
Digital Intermediate (دیجیتال اینترمدییت): فرآیند تبدیل فیلمهای سلولویدی به دیجیتال برای اصلاح رنگ و تولید نهایی.
E
Exposure (نوردهی): میزان نور ورودی به سنسور دوربین که به تنظیمات دیافراگم، سرعت شاتر و ISO بستگی دارد.
Eyeline Match (تطابق خط نگاه): تکنیک تدوینی که در آن جهت نگاه شخصیتها با جهت دوربین هماهنگ میشود.
Event Filming (فیلمبرداری از رویدادها): فرآیند فیلمبرداری از مراسمها و رویدادهای مختلف مثل عروسیها، کنسرتها و غیره.
Editing (تدوین): فرآیند انتخاب و چیدن نماها به ترتیب خاص برای ساخت یک داستان یا فیلم.
Exposure Triangle (مثلث نوردهی): تعامل بین دیافراگم، سرعت شاتر و ISO برای تنظیم میزان نور تصویر.
External Mic (میکروفون خارجی): میکروفونی که به دوربین یا دستگاه دیگری متصل میشود تا کیفیت صدای بهتر و واضحتری را ارائه دهد.
Eye-Level Shot (شات در سطح چشم): نمایی که دوربین در سطح چشم سوژه قرار دارد.
Editing Software (نرمافزار تدوین): نرمافزارهایی که برای ویرایش و تدوین ویدیوها استفاده میشود، مانند Adobe Premiere Pro و Final Cut Pro.
Exposure Compensation (جبران نوردهی): تغییر دستی تنظیمات نوردهی برای اصلاح میزان روشنایی تصویر.
Edge Enhancement (تقویت لبهها): فرآیند افزایش وضوح یا کنتراست در لبههای سوژهها برای ایجاد تصویری تیزتر.
F
Frame Rate (نرخ فریم): تعداد فریمهایی که در هر ثانیه فیلمبرداری میشود، معمولاً 24fps برای سینما و 30fps برای تلویزیون است.
Focus Pull (کشیدن فوکوس): تغییر فوکوس از یک سوژه به سوژه دیگر در هنگام فیلمبرداری.
Field of View (میدان دید): وسعتی از صحنه که توسط لنز دوربین قابل مشاهده است.
F-Stop (عدد دیافراگم): واحد اندازهگیری گشودگی دیافراگم که تاثیر زیادی بر عمق میدان دارد.
Fast Lens (لنز سریع): لنزی با دیافراگم باز که توانایی دریافت نور بیشتر و ایجاد عمق میدان کم را دارد.
Fisheye Lens (لنز فیشآی): لنزی با زاویه دید فوقالعاده وسیع که معمولاً افکت خمیده یا دایرهای ایجاد میکند.
Follow Focus (فوکوس دنبالکنی): سیستم دستی یا اتوماتیک برای تنظیم فوکوس در حین حرکت دوربین.
Fixing (اصلاح): فرآیند اصلاح جزئیات مختلف در تصویر یا صدا در مراحل پس از تولید.
Flat Profile (پروفایل تخت): پروفایلی که تصاویر کم کنتراست و کم رنگ تولید میکند و برای اصلاح رنگ در پستولید استفاده میشود.
Flare (فلر): نور اضافی که به دلیل برخورد مستقیم نور به لنز به وجود میآید و ممکن است در تصاویر دیده شود.
G
Grain (دانهدانه): ساختار تصویری در فیلمهای آنالوگ که به عنوان یک ویژگی ظاهری شناخته میشود.
Gimbal (گیمبال): سیستم تثبیتکننده دوربین که حرکات لرزشی دوربین را کاهش میدهد.
Green Screen (پرده سبز): پردهای که برای جدا کردن سوژه و جایگزینی پسزمینه استفاده میشود.
Gain (گین): تقویت سیگنال دوربین که میتواند باعث افزایش نویز در تصویر شود.
Grading (گریدی): اصلاح رنگها در پستولید برای ایجاد حس خاص یا حالت سینمایی.
Guideline (راهنما): خطهایی که برای کمک به ترکیببندی و جایگذاری صحیح سوژه در کادر استفاده میشود.
Ghosting (گستینگ): افکت تصویری که در آن تصویر اضافی به دلیل طولانی شدن سرعت شاتر ایجاد میشود.
General Cut (کات عمومی): برش معمولی که از یک نما به نما دیگر بدون تغییرات پیچیده انجام میشود.
Ground Shot (شات از زمین): نمایی که از سطح زمین گرفته میشود.
Group Shot (شات گروهی): نمایی که تعدادی سوژه در آن حضور دارند.
این واژهنامه شامل 50 اصطلاح تخصصی است. اگر به اصطلاحات بیشتری نیاز دارید یا تمایل دارید واژههای دیگری افزوده شوند، خوشحال میشوم کمکتان کنم!
H
High Key (های کی): تکنیک نورپردازی با استفاده از نور زیاد و کنتراست کم که به تصویر حالتی روشن و نرم میدهد.
Headroom (فضای سر): فاصله بین بالای سر سوژه و لبه بالایی کادر.
Horizontal (افقی): جهت یا چیدمان افقی در تصویر، معمولاً برای ترکیببندی یا حرکت دوربین استفاده میشود.
Hyperfocal Distance (فاصله هالوفوکال): فاصلهای که در آن تمامی تصاویر از یک نقطه نزدیک تا بینهایت به وضوح دیده میشوند.
Haze (مه): پدیدهای که در آن تصویر یا فیلم به دلیل حضور ذرات ریز در هوا حالت ابری و کدر پیدا میکند.
Hard Light (نور سخت): نوری که از منبع متمرکز و کوچک میآید و سایههای مشخص و قوی ایجاد میکند.
Handheld (فیلمبرداری دستی): نوعی فیلمبرداری که دوربین بدون استفاده از سهپایه یا گیمبال نگه داشته میشود.
Highlight (هایلایت): نواحی روشن یا برجسته تصویر که معمولاً برای جلب توجه استفاده میشوند.
Histogram (هیستوگرام): نموداری که توزیع روشنایی در تصویر را نشان میدهد و برای تنظیم نوردهی استفاده میشود.
High Definition (اچدی): فرمت ویدئویی با وضوح بالا که معمولاً به 1080p و بالاتر اشاره دارد.
I
ISO (آیاساو): حساسیت سنسور دوربین به نور که با افزایش آن، تصویر روشنتر ولی با نویز بیشتر میشود.
In-Camera Effects (افکتهای درون دوربین): افکتهایی که به صورت مستقیم و بدون نیاز به ویرایش در دوربین ایجاد میشوند.
Inverted Shot (شات معکوس): نمایی که در آن جهت دوربین یا جهت نگاه سوژه معکوس میشود.
Insert Shot (شات اینسرت): نمایی نزدیک یا دقیق از یک شیء که در داخل صحنه نمایش داده میشود.
Image Stabilization (تثبیت تصویر): تکنولوژی که از لرزشهای ناخواسته دوربین جلوگیری میکند.
ISO Sensitivity (حساسیت ISO): معیاری که نشاندهنده میزان حساسیت سنسور دوربین به نور است.
Interlace (اینترلس): تکنیک نمایش تصویر که فریمها را به دو قسمت افقی تقسیم میکند.
Impact (تأثیر): قدرت و تأثیر یک تصویر یا نما بر تماشاگر، از نظر احساسات و ذهنیت.
Input (ورودی): سیگنال یا دادههایی که وارد سیستم فیلمبرداری یا ویرایش میشود.
Iris (ایریس): بخش قابل تنظیم لنز که به کمک آن دیافراگم باز یا بسته میشود.
J
J Cut (جی کات): تکنیک تدوین که در آن صدا از صحنه قبلی به صحنه جدید منتقل میشود قبل از آن که تصویر تغییر کند.
Jump Cut (جامپ کات): برش غیرمنتظرهای که معمولاً برای انتقال سریع بین صحنهها یا برای ایجاد تأثیر خاص استفاده میشود.
Jib (جیب): وسیلهای که به دوربین اجازه میدهد تا حرکتهای عمودی و افقی را به صورت صاف و پایدار انجام دهد.
Joint (جوینت): نقطه یا بخش مشترک در یک تصویر یا در فرآیند تدوین که دو قسمت مختلف را به هم متصل میکند.
Jitter (جیتر): لرزش و ناپایداری تصاویر، معمولاً در اثر حرکت دوربین یا شرایط ضبط ضعیف.
Jump Shot (شات جامپ): نمایی که در آن حرکت ناگهانی از یک صحنه به صحنه دیگر بدون استفاده از برش نرم صورت میگیرد.
Jumbled Audio (صداهای مختلط): زمانی که صداهای مختلف به صورت همزمان یا بدون ترتیب منطقی در فیلم پخش میشود.
Justification (توجیه): روند منطقسازی در تدوین یا طراحی برای ایجاد هماهنگی در ساختار فیلم.
Jetstream (جت استریم): جریان هوای بالای سر که در فیلمها به عنوان یک عنصر بصری یا پسزمینه استفاده میشود.
Jolt (جولت): حرکت ناگهانی و بدون کنترل که میتواند به دلیل لرزش دوربین ایجاد شود.
K
Key Light (نور کلیدی): مهمترین منبع نور در فیلمبرداری که غالباً برای برجسته کردن سوژه استفاده میشود.
Keyframe (فریم کلیدی): فریمهایی که به طور دقیق موقعیت، حرکات یا تغییرات را در یک انیمیشن یا ویدئو نشان میدهند.
Kickback (کیکبک): اصطلاحی که به لرزش یا عقبنشینی دوربین در اثر شلیک یا حرکت سریع اشاره دارد.
Knee (زانو): منطقهای از منحنی گاما که جزئیات روشنایی را در تصویر تنظیم میکند.
Kaleidoscope (کالیدوسکوپ): الگوی هندسی یا نمای جالب که از طریق فیلترهای خاص یا بازیهای نوری در فیلمها ایجاد میشود.
Keystone (کیاستون): تاثیر شیبدار بر روی تصاویر که به دلیل تغییر زاویه دوربین ایجاد میشود.
Kinematic (کینماتیک): به جنبش و حرکات مرتبط با دوربین و سوژهها اشاره دارد.
Karaoke (کارائوکه): برنامه یا سیستم برای ترکیب صدای یک خواننده با تصاویر ویدئویی.
Kaleidoscope Lens (لنز کالیدوسکوپ): لنزی که تصویری تکراری و پیچیده ایجاد میکند، مشابه یک کالیدوسکوپ.
Keyer (کییر): ابزار یا نرمافزاری که برای حذف پسزمینه یا ادغام لایهها به کار میرود، مانند در تکنیک کرومایکی.
L
Lens Flare (فلر لنز): تابش یا نور اضافی که وارد لنز دوربین میشود و ایجاد بازتاب یا افکتهای نورانی میکند.
Low Key (لو کی): سبک نورپردازی با استفاده از نور کم و کنتراست بالا برای ایجاد حس تاریکی و رمز و راز.
Long Shot (شات طولانی): نمایی که فاصله زیادی از سوژه دارد و تمام یا بخش بزرگی از محیط را نشان میدهد.
Lighting Setup (تنظیمات نورپردازی): چیدمان و استفاده از منابع نوری برای ایجاد جلوههای مختلف در صحنه.
Luminance (لو مینانس): شدت نور در تصویر یا ویدئو که مرتبط با روشنایی است.
Lock Off (لاکآف): تکنیک ثابت نگه داشتن دوربین در یک موقعیت بدون حرکت در طول فیلمبرداری.
Lead Room (فضای هدایت): فضای اضافی در جلوی سوژه در حرکت که نشاندهنده پیشرفت و جهت حرکت آن است.
Lens Distortion (اعوجاج لنز): نوعی تغییر در شکل تصویر که به دلیل کیفیت و ویژگیهای خاص لنز به وجود میآید.
Look-Up Table (LUT) (جدول جستجو): ابزاری برای اصلاح رنگ و نور در ویدیوها با استفاده از فیلترهای از پیش تعیینشده.
Loop (لوپ): بازپخش مداوم بخشی از صدا یا تصویر برای ایجاد یک تاثیر خاص یا تکرار.
این واژهنامه شامل بیش از 80 اصطلاح تخصصی فیلمبرداری، عکاسی و تدوین است. اگر به واژههای بیشتری نیاز دارید یا قصد دارید اصطلاحات خاصتری در حوزههای مختلف اضافه شوند، خوشحال میشوم ادامه دهم!
M
Motion Blur (بلور حرکت): اثر تاری که در تصاویر به دلیل حرکت سریع سوژه یا دوربین به وجود میآید.
Manual Focus (فوکوس دستی): تنظیم فوکوس لنز بهصورت دستی بهجای استفاده از فوکوس خودکار.
Medium Shot (شات متوسط): نمایی که سوژه را از کمر تا بالای سر نشان میدهد و بخشی از محیط اطراف را نیز شامل میشود.
Monopod (مونوپاد): یک نوع سهپایه تکپایه که برای پشتیبانی از دوربین در هنگام فیلمبرداری استفاده میشود.
Match Cut (کات همخوان): برشی که به طور صاف و منطقی از یک تصویر به تصویر دیگر انتقال مییابد، معمولاً با استفاده از شباهتهای بصری یا موضوعی.
Microwave Shot (شات میکروویو): نمایی که به طور عمدی میکروویو یا اثرات مشابه را شبیهسازی میکند.
Montage (مونتاژ): تکنیک تدوین که در آن چندین نما به سرعت کنار هم قرار میگیرند تا یک پیامی خاص یا گذر زمان را نشان دهند.
Master Shot (شات اصلی): نمایی که در آن کل صحنه یا موقعیت نمایش داده میشود و برای تنظیم موقعیت سایر شاتها استفاده میشود.
Macro Shot (شات ماکرو): نمای بسیار نزدیک که جزئیات کوچک و دقیق سوژه را نشان میدهد، مانند عکس از حشرات یا اجسام ریز.
Motion Control (کنترل حرکت): فناوری که به فیلمبردار اجازه میدهد تا حرکات دقیق و تکرارپذیر دوربین را ضبط کند.
N
Noise (نویز): نقاط یا پیکسلهای اضافی در تصویر که به دلیل حساسیت بالای ISO یا مشکلات فنی ایجاد میشود.
Neutral Density (ND) Filter (فیلتر تراکم خنثی): فیلترهایی که به کاهش میزان نور وارد شده به سنسور کمک میکنند بدون اینکه تاثیری بر رنگها داشته باشند.
Natural Light (نور طبیعی): نوری که از منابع طبیعی مانند خورشید یا ماه تأمین میشود، بدون استفاده از نورهای مصنوعی.
Night Mode (حالت شب): مدی که برای فیلمبرداری یا عکاسی در شرایط نور کم طراحی شده است.
Nodal Point (نقطه ندال): نقطهای در لنز که پرتوهای نور از آن عبور کرده و تصویر بهطور طبیعی و بدون تحریف ثبت میشود.
Non-Linear Editing (NLE) (ویرایش غیرخطی): نوعی ویرایش که در آن میتوان به هر بخشی از فیلم بهطور تصادفی دسترسی داشت و بدون ترتیب مشخص آن را ویرایش کرد.
Noise Reduction (کاهش نویز): فرایندی که در آن تلاش میشود تا نویز تصویر کاهش یابد، معمولاً در پستولید با استفاده از نرمافزارهای خاص.
Normal Lens (لنز نرمال): لنزی که فاصله کانونی آن مشابه با دید انسان است و معمولاً حدود ۵۰ میلیمتر برای دوربینهای ۳۵ میلیمتری.
No-Show (نشان ندادن): در تدوین، زمانی که یک بخش از فیلم به عمد نادیده گرفته میشود یا بهطور کامل حذف میشود.
Noise Floor (پایینپایه نویز): حداقل سطح نویز در سیستم ضبط صدا که بدون هیچ ورودی صدا وجود دارد.
O
Overexposure (نوردهی بیش از حد): حالتی که در آن تصویر بسیار روشن و جزییات در نواحی روشن از بین میرود.
Optical Zoom (زوم اپتیکال): زوم واقعی که با تغییر فاصله کانونی لنز به دست میآید، در مقابل زوم دیجیتال که تصاویر را بزرگ میکند.
Over-the-Shoulder Shot (شات از بالای شانه): نمایی که از پشت یک شخص گرفته میشود و چیزی که آن شخص میبیند در کادر قرار دارد.
Off-Camera Sound (صدای خارج از دوربین): صداهایی که از منابعی خارج از کادر یا دوربین ضبط میشوند، مانند صدای گفتوگو از پشت دوربین.
On-Camera (روی دوربین): به هر چیزی که در کادر دوربین مشاهده شود گفته میشود.
Out of Focus (خارج از فوکوس): زمانی که سوژه یا بخشی از تصویر به وضوح مشاهده نمیشود زیرا در داخل کانون دوربین نیست.
Objective Lens (لنز شیء): لنزی که به طور مستقیم در برابر سوژه قرار میگیرد و تصویر آن را ثبت میکند.
Oscilloscope (اسیلوسکوپ): دستگاهی که برای تجزیه و تحلیل امواج سیگنال صوتی یا تصویری بهکار میرود.
On Location (در محل): فیلمبرداری یا عکاسی که در محیطهای واقعی و بیرون از استودیو انجام میشود.
Optical Flow (جریان اپتیکال): تغییرات در حرکت یا موقعیت اجسام در داخل تصویر که در تحلیل حرکتی استفاده میشود.
P
Panning (پانینگ): حرکت افقی دوربین به صورت آرام از یک طرف به طرف دیگر.
Post-Production (پستولید): مرحله پس از فیلمبرداری که شامل تدوین، اصلاح رنگ، افزودن جلوههای ویژه و صداگذاری میشود.
Point of View Shot (شات از نقطه دید): نمایی که از دید شخصی سوژه گرفته میشود و تماشاگر احساس میکند که از چشمان سوژه نگاه میکند.
Pull Focus (پول فوکوس): تکنیک تغییر فوکوس از یک سوژه به سوژه دیگر در طول فیلمبرداری.
Production Assistant (PA) (دستیار تولید): فردی که وظایف مختلفی در طول فرآیند تولید فیلم از جمله تهیه تجهیزات، ترتیب کارها و کمک به سایر اعضای تیم دارد.
Production Design (طراحی تولید): طراحی و ساخت دکورها، مکانها و محیطهای مورد نیاز برای فیلمبرداری.
Pixel (پیکسل): کوچکترین واحد تصویری در یک تصویر دیجیتال.
ProRes (پرو رِس): فرمت کدک ویدئویی با کیفیت بالا که توسط اپل برای ویرایش و پستولید توسعه داده شده است.
Pulling Frame (کشیدن فریم): فرآیند ایجاد حرکت در صحنه با تغییر جزئی در فریمهای متوالی فیلم.
Press Pack (پک مطبوعاتی): بستهای شامل اطلاعات و تصاویر در مورد یک پروژه فیلم یا عکس که به رسانهها ارسال میشود.
Q
Quality Control (کنترل کیفیت): فرایند بررسی و ارزیابی تولید برای اطمینان از اینکه استانداردهای کیفیت رعایت شده است.
Quicktime (کوییکتایم): فرمت فایل ویدئویی و نرمافزار پخش فیلم توسعه یافته توسط اپل.
Quarter Shot (شات چهارم): نمایی که سوژه یا جسم را از زاویهای خاص و غیر مستقیم نشان میدهد.
Quad (کواڈ): سیستم ضبط چهار کاناله صدا که برای ضبط صداهای محیطی بهکار میرود.
Q-Cut (کات کوییک): نوعی برش سریع که برای انتقال سریع به صحنه بعدی استفاده میشود.
Quantization (کوانتایزیشن): فرآیند تبدیل سیگنالهای پیوسته به فرمت دیجیتال با دقت محدود.
Quick Edit (ویرایش سریع): ویرایش اولیه که بهمنظور آمادهسازی پروژه به سرعت انجام میشود.
Quality (کیفیت): شاخصی که نشاندهنده دقت و وضوح تصویر یا صدا در تولید است.
Quotient (کوآشنت): نسبت یا رابطه بین دو عنصر در فرآیند تدوین یا طراحی.
Queue (صف): ترتیب یا صفی که در آن دستورات و درخواستها برای ویرایش یا تولید پردازش میشود.
این واژهنامه شامل حدود 120 اصطلاح تخصصی فیلمبرداری، عکاسی و تدوین است. اگر نیاز به اضافه کردن اصطلاحات بیشتر یا توضیحات بیشتری در هر کدام دارید، خوشحال میشوم کمکتان کنم!
R
Rack Focus (تغییر فوکوس): تکنیک تغییر فوکوس از یک سوژه به سوژه دیگر در حالی که دوربین ثابت است.
Rotoscope (روتوسکوپ): فرآیند انتخاب و برش دقیق اشیاء از یک تصویر متحرک برای استفاده در ترکیببندیهای دیجیتال.
Render (رندر کردن): فرآیند تبدیل یک فایل دیجیتال یا ویدیوی خام به فرمت نهایی برای پخش یا نمایش.
Resolution (رزولوشن): تعداد پیکسلهای موجود در تصویر یا ویدیو که میزان وضوح آن را تعیین میکند.
Reverse Shot (شات معکوس): نمایی که از زاویهای معکوس نسبت به نمای قبلی گرفته میشود، معمولاً برای نشان دادن واکنشها یا گفتگوها.
Room Tone (صدای محیط): صدای پسزمینهای که بهطور طبیعی در محیط فیلمبرداری وجود دارد و در پستولید برای هماهنگ کردن صدا استفاده میشود.
Roll (رول): فیلم خام یا ویدئو که هنوز در حال ضبط است. همچنین به فرآیند حرکت دوربین در طول فیلمبرداری نیز گفته میشود.
Reaction Shot (شات واکنش): نمایی که واکنش یک شخصیت را نشان میدهد، معمولاً پس از یک اتفاق مهم یا گفتوگو.
Red Camera (دوربین رِد): یکی از برندهای معروف دوربینهای سینمایی دیجیتال که برای تولید فیلمهای با کیفیت بالا استفاده میشود.
Raw Footage (فیلم خام): ویدیو یا تصویر ثبت شده توسط دوربین که بدون هیچ نوع پردازش یا ویرایشی است.
Rough Cut (کات اولیه): نسخه اولیه تدوین که معمولاً شامل بخشهای اصلی فیلم بهطور کلی است و هنوز نیاز به ویرایش دقیق دارد.
S
Shutter Speed (سرعت شاتر): مدت زمانی که شاتر دوربین باز میماند تا نور به سنسور برسد. این پارامتر تأثیر زیادی بر روی میزان تاری حرکت دارد.
Shot (شات): یک فریم یا مجموعهای از فریمها که به طور مداوم در یک زمان ثبت میشوند و بهطور معمول به یک نما اطلاق میشود.
Storyboarding (داستانبرداری): فرآیند طراحی و برنامهریزی دقیق هر نما در فیلم که شامل تصاویر از قبل ترسیم شده به همراه توضیحات است.
Super-35 (سوپر ۳۵): فرمت فیلمی که معمولاً بهعنوان فرمت استاندارد برای فیلمهای سینمایی در نظر گرفته میشود.
Split Screen (تقسیم صفحه): تکنیکی که دو یا چند نمای مختلف را بهطور همزمان در صفحه نمایش میدهد.
Steadicam (استدیکم): یک دستگاه تثبیتکننده که برای به دست آوردن حرکت دوربین صاف و بدون لرزش استفاده میشود.
Soft Light (نور نرم): نوری که از یک منبع بزرگ یا از فیلتر عبور کرده و سایهها را ملایم میکند.
Speed Ramping (سرعتگرفتن): تکنیک تغییر سرعت ویدیو در بخشهای مختلف فیلم، بهطور معمول از سرعت عادی به آهسته یا برعکس.
Silhouette (سیلوئت): تصویری از سوژه که در برابر نور قرار میگیرد و تنها شکل سیاه آن قابل مشاهده است.
Subtitles (زیرنویس): متنی که در پایین تصویر برای ترجمه یا توضیح دیالوگها یا صداها قرار میگیرد.
T
Time-lapse (تایم لپس): تکنیک فیلمبرداری که در آن تصاویر بهطور متوالی با فواصل زمانی طولانیتر گرفته میشود و سپس با سرعت بالا پخش میشود.
Tracking Shot (شات ردیابی): نمایی که دوربین با حرکت پیوسته در جهت یا اطراف سوژه حرکت میکند.
Tilt (تلت): حرکت عمودی دوربین به بالا یا پایین، که معمولاً برای نمایی از بالا به پایین یا برعکس استفاده میشود.
Test Shot (شات آزمایشی): نمایی که بهمنظور آزمایش نور، زاویه دوربین یا تنظیمات دیگر گرفته میشود قبل از فیلمبرداری واقعی.
Two-Shot (شات دو نفره): نمایی که دو شخصیت را در آن نشان میدهد، معمولاً برای نشان دادن تعامل بین دو نفر استفاده میشود.
Tungsten Light (نور تنگستن): نوری که از لامپهای تنگستن میآید و معمولاً رنگ زرد یا قرمز دارد.
Tracking (ردیابی): حرکت دوربین که سوژه یا موقعیت خاصی را دنبال میکند.
Triple-Take (سهگانهبرداری): فیلمبرداری یک صحنه با سه زاویه مختلف بهمنظور انتخاب بهترین زاویه در تدوین.
Timecode (کد زمان): یک سیستم عددی که هر فریم از فیلم یا ویدیو را شناسایی میکند و زمان دقیق آن را مشخص میکند.
Telephoto Lens (لنز تلهفوتو): لنزی با فاصله کانونی بلند که سوژههای دور را بزرگ میکند و عمق میدان کم ایجاد میکند.
U
Underexposure (نوردهی کم): حالتی که تصویر خیلی تاریک است زیرا نور به اندازه کافی به سنسور نرسیده است.
Upcut (کات بالا): تکنیک در تدوین که در آن یک بخش از صحنه یا گفتوگو بهطور ناگهانی قطع میشود.
Uptake (میزان برداشت): زمان یا سرعتی که در آن دوربین یا دوربینهای مختلف برای گرفتن تصاویر یا شاتها تنظیم میشود.
Undercranking (آندرکرنکینگ): فرآیند کاهش سرعت فیلمبرداری بهمنظور ایجاد حرکت سریعتر هنگام پخش.
Universal Filter (فیلتر جهانی): فیلترهایی که برای کاهش نور در تمام شرایط نوری استفاده میشوند و تأثیر کمی بر رنگها دارند.
V
Viewfinder (ویوفایندر): دستگاهی که به فیلمبردار یا عکاس اجازه میدهد تا کادر و ترکیب تصویر را ببیند.
Visual Effects (VFX) (جلوههای ویژه بصری): تکنیکهایی که در پستولید برای افزودن یا تغییر تصاویر در فیلم استفاده میشوند.
Voice-over (ویساَور): صدای ضبطشدهای که بر روی تصویر ویدیو یا فیلم قرار میگیرد و معمولاً برای توضیح بیشتر یا روایت داستان استفاده میشود.
Video Tape (کاست ویدیویی): نوعی رسانه ضبط تصویر که برای ذخیره فیلمها و ویدیوها استفاده میشود.
Vertical Hold (حفظ عمودی): تنظیمی که برای جلوگیری از لرزش تصویر در ویدیوهای تلویزیونی و ضبط آنالوگ استفاده میشود.
Vignetting (وینیتینگ): اثر تاریکی در گوشههای تصویر که معمولاً در اثر استفاده از فیلتر یا لنز خاص به وجود میآید.
Volume (حجم صدا): میزان بلندی صدای ضبطشده یا پخششده در ویدیو.
Vector Scope (وسکتور اسکوپ): ابزاری برای تجزیه و تحلیل رنگها و سیگنالهای رنگی در تصویر.
Viewpoint (دیدگاه): زاویهای که از آن یک صحنه یا سوژه فیلمبرداری میشود.
Video Compression (فشردهسازی ویدیو): فرآیند کاهش حجم فایلهای ویدئویی بدون از دست دادن کیفیت زیاد.
W
White Balance (تعادل رنگ سفید): فرآیندی که در آن رنگهای تصویر بهگونهای تنظیم میشود که سفید بهطور طبیعی نمایش داده شود.
Wide Shot (شات وسیع): نمایی که محیط وسیعی را در بر میگیرد و معمولاً برای نمایش موقعیت یا مکان استفاده میشود.
Worm’s Eye View (دیدگاه چشم کرم): نمایی که از پایین به سوژه نگاه میشود و زاویهای شبیه به دید کرم را ایجاد میکند.
Wrap-Around Shot (شات دورگرد): نمایی که در آن دوربین به دور سوژه حرکت میکند تا دید کاملتری از آن ایجاد کند.
Wide Angle Lens (لنز زاویه باز): لنزی با زاویه دید وسیع که مناسب برای فضاهای کوچک یا منظرههای وسیع است.
Windshield Shot (شات از شیشه جلو): نمایی که از داخل خودرو از شیشه جلو گرفته میشود و معمولاً بهمنظور نشان دادن حرکت یا مناظر بیرونی استفاده میشود.
این واژهنامه به شما کمک میکند که مفاهیم و اصطلاحات رایج در فیلمبرداری، عکاسی و تدوین را درک کنید. اگر به توضیح بیشتر یا واژههای دیگری نیاز دارید، خوشحال میشوم که کمک کنم!
X
XLR Cable (کابل XLR): نوعی کابل سهپایه که برای انتقال سیگنال صوتی با کیفیت بالا در صنعت فیلمبرداری و صدا استفاده میشود.
X-Ray Effect (افکت اشعه ایکس): یک تکنیک ویژه در ویرایش یا جلوههای ویژه که باعث میشود تصویر یا ویدیو بهصورت شفاف از اجسام درون یک سطح یا ماده قابل مشاهده باشد.
Xenon Flash (فلاش زنون): نوعی فلاش با شدت نور بالا که برای عکاسی در شرایط نور کم استفاده میشود.
X-Height (ارتفاع ایکس): اندازه فاصله از پایین حروف در متنهای تایپی، مخصوصاً در تایپوگرافی و طراحی گرافیکی.
X-Tension (کشیدگی X): یکی از تکنیکهای عکاسی که در آن شیارهای افقی یا عمودی در قاب تصویر برای ایجاد حس حرکت استفاده میشود.
Y
YUV Color Space (فضای رنگی YUV): مدل رنگی که از سه کانال Y (روشنایی) و U و V (رنگ) برای کدگذاری تصاویر استفاده میکند.
این مدل معمولاً در فشردهسازی ویدیو و تلویزیونهای آنالوگ کاربرد دارد.
Yellow Filter (فیلتر زرد): فیلتر نوری که برای افزایش کنتراست در روزهای ابری یا برای عکاسی از مناظر استفاده میشود.
Y-axis (محور Y): محور عمودی در سیستم مختصات که برای توصیف موقعیتها در فضای دوبعدی و سهبعدی استفاده میشود.
Y-Cb-Cr (مدل رنگی YCbCr): مدل رنگی که در ویدیو دیجیتال و فشردهسازی ویدیو به کار میرود و از کانال روشنایی Y و دو کانال رنگی Cb و Cr تشکیل شده است.
Y-Scale (مقیاس Y): مقیاس یا اندازهای که تغییرات روشنایی در رنگهای YUV را نشان میدهد.
Z
Zoom (زوم): تغییر در فاصله کانونی لنز دوربین برای بزرگنمایی یا کوچکنمایی تصویر.
Zebra Pattern (الگوی زبرا): الگوی خطوط موازی که روی تصویر ظاهر میشود و برای تعیین سطح روشنایی دقیق در صحنه بهویژه در شرایط نوردهی زیاد یا کم استفاده میشود.
Zeroing (صفر کردن): فرآیند تنظیم دقیق دوربین، لوازم جانبی یا نرمافزار بهطور کامل به وضعیت استاندارد یا اولیه.
Zenith (زنیث): نقطهای در آسمان که دقیقاً بالای سر بیننده قرار دارد. در عکاسی و فیلمبرداری برای تعیین موقعیت نور طبیعی استفاده میشود.
Z-Depth (عمق Z): یکی از ابعاد در فضای سهبعدی که برای ایجاد احساس عمق یا فاصله در ویدیو یا انیمیشن سهبعدی استفاده میشود.
Z-Index (شاخص Z): در گرافیک کامپیوتری و انیمیشن، اشاره به ترتیب لایههای مختلف در یک صحنه یا صفحه دارد.
Zone System (سیستم زون): سیستمی برای تنظیم و کنترل نوردهی در عکاسی که توسط آناتول آدامز و فیل هاروی توسعه یافته است.
Zoom Lens (لنز زوم): لنزی که میتواند فاصله کانونی خود را تغییر دهد، بهطوری که نیازی به تعویض لنز برای بزرگنمایی یا کوچکنمایی نباشد.
Zipper Noise (صدای زیپ): صدای غیرطبیعی که ممکن است در هنگام ضبط صدا یا فیلمبرداری از حرکات یا برخوردهای بیهدف لوازم جانبی یا تجهیزات ایجاد شود.
Zero Frame (فریم صفر): اولین فریم یک ویدیو یا انیمیشن که نقطه شروع برای تدوین یا پخش است.
این واژهنامه شامل اصطلاحات مهم و اساسی در حوزههای مختلف فیلمبرداری، عکاسی و تدوین است. اگر شما به اطلاعات بیشتری درباره یک واژه خاص نیاز دارید یا سوال دیگری دارید، خوشحال میشوم که کمک کنم.
مشتریان




















